به نام یگانه ترینم ما و دانشگاه... روزگاری در کوچه پس کوچه های کودکیمان می دویدیم،سرشاراز شوق زندگی،سرشار از شوق زیستن،بر بال فرشتگانی که ما را تنها به خاطر آسمانی بودنمان دوست می داشتند ، و عاشق بودیم با آنکه معنایش را نمی دانستیم،عاشق زندگی ،عاشق تمام لحظاتی که می گذشتند و ما قدرش را نمی دانستیم.در کوچه های کودکیمان فدم بر می داشتیم و خاطراتمان را در پس دیوارهایش بر جای می گذاشتیم که شاید ، اگر روزی گذارمان به تاریک روشن های ذهنمان خورد،دوباره عشق،مهربانی،صداقت و معصومیت کودکانه مان را به یاد آوریم،به یاد آوریم روزگاری که در آسمان بودیم و زمین با همه ی وسعتش برایمان جایی نداشت،ولی انگار زمین فقط از آسمان زیبا به نظر می رسید،خواستیم زمینی شویم و شدیم اما نمی دانستیم که بهای زندگی روی زمین چقدر سنگین است.آمدیم،با آسمان و ستارگانش برای همیشه وداع کردیم و زمینی شدیم .غرق شدیم در دنیای آدم بزرگ ها،آدم بزرگ هایی که زمین را برای خودشان می خواستند،آدم بزرگ هایی که هروز می دویدند هر روز و هر لحظه ...اما نمی رسیدند. ولی ما با همان دست های کوچک کودکانه مان به هر آنچه که می خواستیم می رسیدیم،چه بسا در رویا...همین آدم بزرگ ها بهمان یاد دادند که برای زیستن باید جنگید،باید پیشی گرفت،باید...و کنکور برایمان اغاز بود،آغاز رقابتی سرد و غیر منصفانه،تا یاد بگیریم برای رسیدن باید از همه چیزمان بگذریم،نوجوانیمان،لحظه های خوش کودکیمان،احساسمان.غرق شدیم در یک مشت کتاب تست تا به قول خودشان سبقت بگیریم تا مبادا آرزوهاشان بر باد رود.کنکور دادیم ،گذشتیم از سیل اشک ها و حسرت ها و سرزنش ها .تازه فهمیدیم دنیایی که در آن پا نهاده ایم،به کسی حتی خودش هم رحم نمی کند.گذشتیم از کنار کسانی که در نیمه راه زمین خوردند ولی بهمان یاد داده بودند که دستانشان را نگیریم تا مبادا نرسیم به خط پایان...خط پایانی که آنها برایمان ساخته بودند.گذشتیم و تازه فهمیدیم این نقطه ی آغازاست،آغاز راهی دشوارتر.فکر می کردیم دانشگاه آمال است،فکر می کردیم دستانمان را می گیرند و یاریمان می کنند.آمدیم با هزاران امید و آرزو و شوق.روز های اول با همه ی تازگی اش...گذشت و دانشگاه هم سراب بود و فهمیدیم تا برنخیزیم کسی دستانمان را نخواهد گرفت و ما را تا اوج آرزوهامان نخواهد برد.اکنون در سر آغاز،با هم،با یاری هم و در کنار یکدیگر به دنبال خط پایان نمی گردیم بلکه تا نقطه ی شروع دوباره تلاش می کنیم.حاصل تلاشمان را در اختیار همه ی کسانی قرار می دهیم که مانند ما به دنبال دنیایی بهتر،آسمانی تر،...هستند. م.علی نژاد
نویسنده: مرضیه علی نژاد |
سه شنبه 86 آذر 6 ساعت 2:27 عصر
|
|
نظرات دیگران نظر
|