جان عزیزم من این نامه رو می نویسم که بگم نمی تونم با تو ازدواج کنم . من نامزدیمون رو بهم میزنم . فکر میکنم بخوای بدونی چرا ؟ پس بذار توضیح بدم . از اول شروع می کنم . همه اینها از وقتی شروع شد که من ، دختر اکتینیوم ـ227 توسط اشعه آلفا متولد شدم . من نه تنها بی ثبات بزرگ شدم ، بلکه روانپزشک من اخیراً گفته که من مبتلا به جنون جوانی و بیماریهای روانی هستم و براش سخته که بگه من 20 تا ایزوتوپ جدا دارم . حقیقت تاسف بار اینه که فرانسیم ـ223 (طولانی عمرترین ایزوتوپ من) نیمه عمره منه و 21 دقیقه زندگی می کنه و بعد از اون من به رادیوم ـ223 تبدیل می شم . فرانسیم-221 من ، نیمه عمره و فقط 8/4 دقیقه زندگی میکنه و چون خونواده ما طول عمر کوتاهی داره نمی تونیم مورد استفاده مفیدی واقع بشیم . من بچه ساکتی بودم . وقتی هستی و وجود من در سال 1939 توسط مارگارت پری در مؤسسه کوری در پاریس کشف شد ، من خیلی هیجان زده بودم ! بعد از کشف من در این کشور اسمم رو فرانسیم گذاشتند . اونا منو با خواهرام ( لیتیم، سدیم، پتاسیم، روبیدیم و سزیم ) آشنا کردن . من هم خیلی زود یاد گرفتم که عضوی از خونواده فلزات قلیایی هستم . ما شباهت های زیادی به هم داشتیم ؛ یک ظرفیتی بودیم.
در هوای آزاد کدر می شدیم و دمای ذوب پایینی داشتیم و با آب واکنش می دادیم . البته فقط اینا نبود ، ما در مجموع بلور نرمی داشتیم ، در طبیعت به صورت آزاد وجود نداشتیم بلکه به صورت ترکیباتی از هالیدها و ترکیبات مضاعف با فلزات بودیم . پدر می گه : مهمترین شباهت من و خواهرام آرایش الکترونی اتمهامونه . یه دفعه از اون پرسیدم که چرا لیتیم رو بیشتر دوست داره و چون من دوباره بی ثباتی رو شروع کرده بودم پدر بالاخره اعتراف کرد که لیتیم رو به خاطر رفتار با ثباتش که بخشی از زندگیشو ساخته بود بیشتر دوست داره . می گفت : من هیچ هدف با معنی که بتونه ببینه ندارم و بعد منو از سر تا پا بررسی کرد و گفت که باید یه کاری با جرم اتمیم بکنم. من گریون به طرف اتاقم رفتم و به آیینه نگاه کردم . جرم اتمی من در حدود 223 بود یعنی بیشتر از هر کسی توی خونوادم ( خانواده فلزات قلیایی ) . جان ! من اصلاً نمی تونم اینو تحمل کنم ! تو دیدی که تلاش من برای رژیم گرفتن بیهوده بود . مقدار بسیار زیادی از من در پوسته زمین وجود داره .من وقت زیادی برای فکر کردن دارم . داشتن دمای ذوب270 درجه سانتیگراد چیز خیلی بدی هم نیست . در واقع تغییرات حالتی من ، هیجان زیادی به زندگیم می بخشن . ولی یه چیزایی هست که منو اذیت میکنه ؛ حتی بیشتر از 30 سال پیش که من کشف شده بودم ، خواهرام تحویلم نمی گرفتن و هنوز هم منو به خاطر هیچی ترک می کنن . خونواده قلیایی همیشه مشهور بوده ولی هیچ کس من واقعی رو نمی شناسه ! چرا که یادم می یاد در ”شیمی معدنی“ ر.ت.سندرسون گفت :”بجز شباهت کوچکی که بین فرانسیم و سزیم وجود داره ، چیز زیادی از این عنصر شناخته شده نیست“ . سزیم! اون منو با سزیم مقایسه کرد ؛ خواهر من که توسط یه کانی به اسم پلاسیت استخراج می شه ، هیچ کس ، هیچ وقت ، هیچ مقدار قابلیت اندازه گیری منو توی اون آشغال پیدا نمی کنه ! متاسفم که دوباره دارم بی ثباتی رو شروع می کنم . راستی ، تا حالا شنیدی که مردم منو واقعاً به صورت مصنوعی درست می کنن؟ درسته ! کاری که اونا می کنن بمبارون کردن تریوم با پروتون هاست که در یک لحظه فرانسیم ساختگی به وجود می یاد . جالبه نه ؟! کی می دونه ؟ شاید یه روزی این عنصر خوب و قدیمی با عدد اتمی 87 به جامعه نفوذ پیدا بکنه و اون وقته که من اونچیزی رو که هستم رو می پذیرم ! ولی تا اون وقت ، میدونم که ما هیچ وقت نمی تونیم برای همدیگه باشیم . جان ، من واقعاً متاسفم . لطفاً سعی کن که درک کنی . من همیشه تو رو دوست دارم و هیچ وقت زندگی کوتاهمون رو فراموش نمیکنم . دوستدار همیشگی ات فرانسیم آلکانی
|